هر روز
حداقل دو نوبت
به خودش «خَبَر» تزریق میکند...
«خَبَر»ها...
مثل چربی و کلسترول
به جداره ی وجودش چسبیده اند...
چند وقت است کسل و بیحوصله شده
و ذائقه اش کاملاً تغییر کرده و اتفاقات بزرگی مثل
روییدن، شکفتن، باران ، باد، طلوع و غروب و ... برایش « ارزش خبری» ندارد!!؟
تا امروز دوبار سکته ی قلبی خفیف داشته ولی علتش رو دکترها متوجه نشده اند!!
صد هزاران گل دمید و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد ؟ هزاران را چه شد؟؟