وقتی فهمید «یک عمر» در یک «پیشفرض غلط»، «محبوس» بوده... سوخت... از هم پاشید و دوباره
وقتی فهمید «یک عمر» در یک «پیشفرض غلط»، «محبوس» بوده... سوخت... از هم پاشید و دوباره
جهنم
فرجام بهره وری از امکانات
در حد چهارپایان بلکه بدتر از آنهاست
+ وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ
به طور مسلم گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلها (عقلها)ئی دارند که با آن (اندیشه نمیکنند و) نمیفهمند و چشمانی دارند که با آن نمیبینند و گوشهائی دارند که با آن نمیشنوند، آنها همچون چهار پایانند، بلکه گمراه تر اینان همانا غافلانند (زیرا با اینکه همه گونه امکانات هدایت دارند باز هم گمراهند
سوره اعراف – آیه 179
قلبت
نمایی است
از بنای فردایت !
اگر وسیع و سلیم و سرزنده است، بنای فردایت "دارالقرار"
و اگر ضیق و مریض و پژمرده است، بنای فردایت"دارالبوار"
--------------
صدرنوشت :
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ سوره ی ابراهیم- آیه 28
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند و جمعیت خود را به دار البوار (نیستی و نابودی) کشاندند.
عجب یعنی من آنقدر جاهلم که صفر را بزرگ تر صفر می دانم!
غرور یعنی من آنقدر احمقم که به چیزهای عاریتی می نازم!
حسادت یعنی من آنقدر کوچکم که با خرده نعمتهای دیگران سرریز می شوم
غیبت یعنی من آنقدر کوچکم که فقط با کوچک شدن دیگران دیده میشوم
حرص یعنی من آنقدر جاهلم که نمی دانم مقصدم کجاست و چه چیزی و چقدر لازم دارم
نگاه حرام یعنی من به قدر یک هوس کوتاه کوچکم
.
.
.
رنجهای زندگی دو دسته اند:
دسته اول :
رنجهایی که ...
جزء ذات زندگی و همراه با گشایش و راحتی اند.
انسان حین تحمل چنین رنجهایی حظ و نصیبی می برد
مانند رنجی که کوهنورد برای صعود، کوچک برای بزرگ شدن،
بی سواد برای باسواد شدن، جاهل برای عاقل شدن، ایثارگر برای ایثار و .....
تحمل می کند.
دسته دوم :
رنجهایی که ...
جزء ذات زندگی نیستند
بلکه خودخواسته و خود ساخته ی انسان اند
و خود انسان آنها را بر زندگی خود تحمیل کرده است، مانند :
- رنج از عدم برآورده شدن نیازهایی که به زور تبلیغات برای ما نیاز شده است.
- رنج از اینکه چرا دیگران خوبند، چرا دیگران موفق اند، چرا دیگران دارند و ...
- رنج برای روزهایی که معلوم نیست بیایند یا نیایند
- رنج برای چیزهای از دست رفته ای که از اول قرار نبوده بمانند.
- رنج ناشی از توقعات بیش از اندازه و انتظارات موهوم
- رنجهای ناشی از بدگمانی، چشم و هم چشمی، مقایسه های بیجا و ...
انسان نه تنها از تحمل چنین رنجهایی هیچ حظ و نصیبی نمی برد و به هیچ گشایش و راحتی نمی رسد، بلکه روز به روز از دورن خرد و خاکستر می شود، می سوزد و می کاهد و به رنج بیشتر می افتد
رنجهای دسته دوم عمدتا ناشی از کوچک بودن و کوتاه دیدن اند.
نظامی که حضرت "رحمن"بیافریند
نمی تواند عذابی خارق العاده و نامتجانس و
سوخت و سوزی غیر از اعمال خود ما داشته باشد.
عذابِ"رحمن" نمی تواند...
.... غیر از محرومیت های خود خواسته ی ما
.... جز منع رحمت– که آنهم پس از کلی پیغام و پسغام- توسط خود ما
انتخاب شده است.
چیز دیگری باشد.
ما در خودمان مخلد خواهیم شد:
اگر بهشت شده باشیم در بهشت و
اگر جهنم شده باشیم در جهنم.
نظام پاداش و عقابی از این عادلانه تر سراغ دارید ؟
صدر نوشت:
بخشی از آیه 123 سوره نساء :
.... مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ .... هر کس بدی کند به همآن کیفر می بیند ...