سلام
« سلام مى تواند عادت باشد، در نتیجه ى این عادت، به تدریج از باد خود خالى مى شود و جز پوسته اى از آن باقى نمى ماند و مى تواند اعلام وضعیت تو باشد، که در مقصد و روش و راه، با سلام همراه هستى و همراهى مى کنى و در گفتار و رفتار و پندار به سلامت مى گویى و مى خواهى و مى پندارى.
تو اعلام مى کنى که من با تمامى وجودم یعنى با زبان و ذهن و قلب و عمل و برخوردهایم براى تمامى وجود تو، این سلامت را و این آرامش را خواستارم و به سلامت موقعیّت ها و برخوردها ونعمت ها و بازدهى تو فکر مى کنم
سخاوت این است که تو براى چنین سلامتى و هماهنگى و دوستى، کوشا باشى و سرمایه بگذارى و با هرکس که برخورد مى کنى این سلامت و دوستى را بیاورى و بیمارى ها و آفت هاى او را پاک کنى و خستگى ها و رنج هاى او را بزدایىو حداقل این است که این سلم و سلام را بخواهى و براى آن دعا کنى، آن کس که نه مى کوشد و نه مى خواهد و نه دعا مى کند، بخیل عاجزى بیش نخواهد بود »
علی صفایی حائری
این یک نظر آزمایشی است.