"بزرگ" هیچ وقت
"کوچک" را
استهزاء نمی کند.
تا بوده "کوچکتر"ها "بزرگتر" ها را استهزاء کرده اند !
-----------------
صدر نوشت:
وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ- سوره ی حجر آیه ی ۱۱
"بزرگ" هیچ وقت
"کوچک" را
استهزاء نمی کند.
تا بوده "کوچکتر"ها "بزرگتر" ها را استهزاء کرده اند !
-----------------
صدر نوشت:
وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ- سوره ی حجر آیه ی ۱۱
" آتش آخرت"
بر خلاف "آتش دنیا"
نور ندارد ... تاریک است و "جانکاه"
درست شبیه جهل !
صدر نوشت:
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
سوره بقره آیه ی 257
مهم نیست کجا ساکنی، همسایه ات کیست، در چه رشته ای درس خوانده ای و چه شغل و موقعیتی داری!
مهم آن است که:
"روی" به کدام "سوی" داری؟
چه رویایی را در اعماق وجودت دنبال می کنی؟
و چه آرمانی را در لایه های پنهان جانت می پرورانی؟
مهم "رویکرد" توست که تعیین می کند عضو کدام حزب و قبیله ای، اهل کدام مرام و مسلکی و در چه سطح و ترازی ایستاده ای !
------------------------------
صدر نوشت:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ سوره مائده ایه 51
قصه ی "آدم (ع)" در قرآن
استعاره ای از قصه ی هر روز "بنی آدم" است:
... هر روز ملائک بر مقام انسان سجده می کنند
... هر روز شیطان از آن سجده سرباز می زند
... هر روز بنی آدم از "بهشت شکر" هبوط می کنند
از این روست که شیطان از چهارسو به آنها هجوم می آورد تا "شاکر" نباشند
و به بهشتی که از آن پایین آمدند دوباره برنگردند.
----------------------
صدر نوشت:
ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ
سپس از پیشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها میروم و اکثر آنها را شکرگزار نخواهی یافت.
سوره ی اعراف آیه ی 17
مقیاس دنیا با مقیاس آخرت متفاوت است.
در مقیاس دنیا:
برخی در پستی قرارگرفته اند و برخی بر بلندی
برخی در فراز اند و برخی در فرود
برخی زن اند و برخی مرد
برخی رئیس اند و برخی مرئوس
برخی سواره اند و برخی پیاده
.
.
تا چرخ دنیا بچرخد و برای نصیب ها در مقیاس آخرت زمینه سازی کند.
مردان و زنان نباید مفتون/مرعوب برتری های خود/دیگران در مقیاس دنیا شوند چرا که به همان نسبت از سنجش خویش در مقیاس آخرت باز می مانند.
---------------------------------------------------------------------------------------------
صدر نوشت:
وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ﴿سوره نساء آیه 32 )
توکل به معنی
تکیه نکردن
بر اسباب نیست
بلکه به معنی
تکیه کردن
بر همه ی اسباب
یا همان مسبب الاسباب است
آیا تکیه کردن بر مسبب الاسباب
بی اسباب
ممکن است؟
صدر نوشت:
وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا .... سوره ی ابراهیم – آیه 12
چرا ما بر خدا توکل نکنیم با اینکه ما را به راههای (سعادت) مان رهبری کرده ؟ .....
آیا منی که
زندگی "موجود"
-با اندکی تغییر یا بهبود
لبریزم می کند
منتظر صادقی برای زندگی"موعود" می توانم باشم؟
فرض کنیم "تارهای عنکبوت" همان "حرفهای عنکبوت" باشد.
عنکبوت حرف می زند
سپس حرفهایش را به هم می بافد
"با" آنها دام می سازد
و "بر" آنها زندگی می کند.
عنکبوت
خاستگاه تار و پود خانه اش را می داند
و بافنده ی آن را می شناسد
برخلاف بسیاری از ما
که بنای زندگیمان برحرفهایی است که نمی دانیم:
چه کسانی و با چه مبنایی آنها را گفته اند
و چه کسانی و با چه غرضی آنها را بافته اند.
صدرنوشت مهجور مانده:
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ – سوره عنکبوت آیه ی 41
کسانی که غیر از خدا را اولیاء خود برگزیدند، همچون عنکبوتند که خانهای برای خود انتخاب کرده و سست ترین خانهها خانه عنکبوت است اگر میدانستند!
صراط مستقیم
یک "راه" نیست
بلکه یک "روش" است
که هرکس آنرا در پیش گیرد:
می روید ...
می بالد ...
می شکفد ...
مثل محمد (ص) به پهنای آسمانها و زمین وسعت می یابد ...
بهشت می شود، بهشت ...
آیا به اصلاح، بهبود یا تغییر "روش"ها فکر می کنیم؟
-----------
صدر نوشت مهجور مانده:
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ ...
داستان زیر را حتما شنیده اید:
موضوع نقاشی مادر بود
معلم نقاشی پسرک را دید
برای مادرش یک چشم کشیده بود
معلم به نقاشیش نمره ی 10 داد و گفت:
(( بگو فردا مادرت به مدرسه بیاید - می خواست با او راجع به نقاشی پسرش صحبت کند- ))
***
فردا شد
مادر پسرک به مدرسه آمد.
تا چشم معلم به مادر افتاد، از خودش خجالت کشید ...
آخر مادر پسرک یک چشم بیشتر نداشت.
وقتی مادر رفت، پسر را صدا کرد، دفتر نقاشیش را گرفت و نمره اش را 20 کرد و گفت :
((پسرم مرا ببخش یک دندانه اش جا مانده بود ))
***
می بینید چگونه افق نگاه در برداشت ما از زشتی ها وزیبایی ها اثر می گذارد.
- مردی که بر صورتش سرخاب می مالد و زیر ابرو بر می دارد اقتضائات مردانگیش را فراموش کرده که چهره خودش را زیبا می بیند.
- زنی که با هفت قلم آرایش در خیابان نمایش می دهد، منزلت انسانی اش را ندیده است که رفتار خودش را زیبا می شمارد.
***
انسان هر قدر بر افق بالاتری بایستد، زیبایی ها و زشتی ها را دقیقتر تشخیص خواهد داد.
اگر نظام خلقت را علیرغم همه ی رنج ها ، مرض ها و جنگ هایش، نظام أحسن نمی بینیم
اگر در درست و غلط شمردن امور و زشت و زیبا دیدن پدیده ها، با محمد ختمی مرتبت(ص)، متفاوتیم
دلیلش این است که ...
... از افق اعلای قرآن فاصله گرفته ایم و از منظر بلند محمدی (ص) دنیا و مافیها را نمی بینیم.
صدر نوشت :
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾ - سوره النجم