یادش به خیر!
آنروزها که تو یک "کودک"
بودی!
همه ترا با "نام کوچک" صدا می زندند.
به
مدرسه رفتی دیگر نام زیبایت برای شناختنت "کافی"
نبود
نام خانوادگی، نام پدر و نام کلاس و نام ... هم
به آن افزوده شد.
تو بزرگ شدی!
واژه ها یکی
یکی از شناساندنت جا ماندند!
اکنون دیگر کسی ترا با نام دبستان و دبیرستانت...
نمی خواند و نمی شناسد
چرا که تو ...
.... در دانشگاهی و در رشته ای تحصیل می کنی
.... فارغ التحصیل شده ای و جایی مشغول کاری
.... ازدواج کرده ای و تشکیل خانواده داده ای
اما...
نه نام دانشگاه و رشته ی تحصیلیت، نه عنوان شغل و نام محل کارت
نه نام شهر و کشورت، نه نام همسر و فرزندانت، نه حتی نام و نام خانوادگیت
"شناسه های وفادار"ی برای تو نخواهند بود.آنها نیز
از همراهی تو جا خواهند ماند.
آخر..
تو از "واژه های قراردادی" بزرگ تری!
تو از "شناسنامه های تاریخ دار" فراتری!
تو در قواره ی عدالت و صداقت
و محبتی!
تو باید شناسنامه ات را خودت بسازی!
که فردا ...
ترا با مقدار عدالت،صداقت، خشیت و.... محبتت
و در یک کلام میزان عقلت
خواهند خواند و خواهند شناخت!